نُت اساس و بنیان موسیقی اروپا میباشد، ولی همه نُتهای موسیقی شکلی شبیه به آنچه که امروز میبینیم نداشته اند. این شکلها در آغاز گاهشمار خود شبیه به تصویر زیر بوده و بنام "نیوما" خوانده میشدند.

این مدل از نُتنگاری بنیان سرودهای گریگوریانی بود که به نُتنگاری مربعی نیز شهرت دارد. این شکلها یک یا گروهی از نُتها نیست، بلکه آواهایی تک هجایی بودهاند. برای دستیافت بیشتر در این باره باید به سدههای پیش از میلاد در یونان باستان نگاهی بیاندازیم. نخستین بنیان نُتنگاری از باور یونانیان برای درستنویسی سرچشمه میگیرد. ما میتوانیم کهنترین نشانههای هستیشناسی این ادعا را در سنگنوشتهها (SEIKILAS EPITAPH) و سنگ قبرهای یونان باستان جستجو کنیم.
آنچه که از این نمونهها استنباط میشود آنست که سامان این روند بر پایهی الهام و ضمیر ناخودآگاه انسان بوده است. پژوهشگران باور دارند که این نشانهها از ادبیات یونان و روم باستان آبشخور مییابد و آن را به "آریستوفان" فیلسوف بیزانسی نسبت دادهاند.
در برخی نمونهها مُدلی وجود دارد بنام DIASTEMIC NEUMES که برای ادای تلفظ و شدت واژهها از ادبیات یونان باستان وام گرفته شده بود. همین شیوه بود که اندیشهی فاصله و ارتفاع صوتی را بعدها در ذهن بشر شکل داد. در حدود سدهی 10 میلادی خطوط فرضی بوجود آمد که بر روی طوماری نگاشته میشد. این خطها بوسیلهی رنگ مجزا ارتفاع صوتی را مشخص میکرد . رنگ قرمز برای صدای زیر در ابتدا و رنگ سبز برای ارتفاع بم در انتها قرار میگرفت.
در سدهی 11 میلادی کشیشی بنام "گوئیدو آرتسو" مدل چهار خطی را برای نمایش نیوما بکار برد. در این شیوه خطهای رنگی جای خود را به اشکالی دادند که بعدها بنام کلید C و کلید F استفاده شد. این مُدل را میتوانیم در سرودهای گریگوریانی و آوازهای کلیساهای روسی جستجو کنیم. باید توجه کرد که این نمونهها همه آواهای تک هجایی بودند و هیچ گونه متر و ریتمی نداشتند.
این نشانهها از الگوهای تاکیدی در ادبیات یونان باستان که هماهنگ با ساختار طبیعی گفتارشان بوده، آمده است. به تصویر زیر نگاه کنید.

شکل اول بنام ACUTUS برای افزایش آوای گفتاری بکار میرود. همانند وقتی که یک کودک گریه میکند و برای نشان دادن نُت از شکل کناریاش استفاده میکردند که به VIRGA شهره بود. شکل دوم بنام GRAVIS برای کاهش آوای گفتاری بکار میرفت، همانند زمانی که یک بچه را در آغوش میگیریم و به گریه کردن پایان میدهد. برای نشان دادن نُت این شیوه از تصویر کناریاش استفاده میکردند که به PANCTUM مشهور بود. این شیوه که ظاهراً شبیه به الفبای یونانی است بیشتر برای نشان دادن نَواک صوتی بکار می رفت. برای صدای زیر از مُدل نخست و برای نشان دادن صدای بم از مُدل دوم وام میگرفتند. این شیوه در متنهای نیایشی CAMPA APERTA بکار میرفت و سبب شد شکل نتها که در بالای متن نیایش میآمد از فراموشی و سردرگمی نیایشگر جلوگیری کند و براحتی آن را بخاطر آورده و اجرا کند.
از یک مقایسهی تطبیقی میتوانیم به سامان نُتکاری که امروز رواج دارد پی ببریم. به تصویر تطبیقی زیر نگاه کنید.

از سه مُدل بعدی شاید بتوانیم به شکل نُتهای امروزی پی ببریم.

این شکل نُتها به ترتیب از بالا به پایین PADATUS ، CLIVIS و SCANDIUS نام دارد که در سمت راست شکل، مدل تطبیقی امروزی آن را مشاهده میکنیم.

شیوهی چهارخطی آرتسو
برخی از شکلها را شاید بتوانیم با گمانهزنی، معادل امروزی برایشان بیابیم؛ ولی برای برخی یافتن معادل دشوار است.

به ترتیب از بالا به پایین PARRECTUS ، CLIMICUS RESUPINUS و VIRGA SUBTRIPUNCTUS نام دارد.

به ترتیب از بالا به پایین PUNCTUM MORA ، EPISEMA و REPERCUSSIVE نام دارد. در این میان شاید برخی از شکلها برای ملیسماتیک آوازها بکار میرفت، مانند آنچه در شکل زیر مشاهده میکنیم که QUILISMA نام دارد.

در برخی شکلها به مواردی برمیخوریم که کوچکی و بزرگی در آنها نمایان است. شاید این نمونهها تاکید وآکسان امروزی بوده باشد. نمونهی زیر که LIQUISCENT NEUMES نام دارد از این قرار است.

به ترتیب از بالا به پایین EPIPHANUS ، PARRECTUS LIQUESCENS و SCANDICUS نام دارد. نمونههای بعدی شاید تداعیگر کلید موسیقایی، دولاخط پایان و خط میزان امروزی باشد.

"آرتسو" برای پرهیز از فراموشی نیایشگران شیوهی "دست آرتسو" را ابداع کرد که بصورت قنوت روبروی صورت آوازخوان قرار میگرفت. شکل نیوما و متن نیایش را روی بند انگشتان و کف دست مینگاشت.
